سناسنا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

فندقی مامان و بابا

حاشیه های جشن

این عکسی که بابائی برای دخترم سفارش داد تا چاپ کنن مامانی به فدات بشه چقدر لاغر شدی همه توی جشن حرفشون این بود که سنا این همه ورجه وورجه نکن آب شدی که تو دختر دخترم قبل جشن با اینکه خیلی کیفیتش بد شده ولی من دوستش دارم خب اینها فردای تولد دخترم هست حالا چرا فردا؟ ما قرارمون این بود که وقتی همه مهمونها اومدن لباسهات رو عوض کنیم و بعدش من و بابائی دستت رو بگیریم و سه نفری دستمون توی دست هم بیایم بیرون ولی نمیدونم چرا شما اول جشن اینهمه بی حوصله شده بودی و غر زدی و موقع کیک بریدن و اینها همش بهونه میگرفتی و با اینکه بال فرشتت رو هم برات وصل کرده بودیم وسط مسیر از شدت گریه های تو مجبور شدیم بالت رو برات در بیاریم و کلی م...
3 بهمن 1391

تولد یکسالگی کفشدوزک ما(2)

خب حالا کیک و دسر و شام سنا خانم و کیکش   شام و دسر خب چون مامانی عاشق دور سفره نشستن هست تصمیم گرفتیم برای شام سفره پهن کنیم اینم سفره شام خب اینم از تولد سنا میخوام توی پست بعدیم عکسهائی از حواشی جشن برات بذارم عزیز دلم پس فعلا ...
2 بهمن 1391

تولد یکسالگی کفشدوزک ما(1)

سلام به دختر نازم سنا خانم خب بالاخره تولد یکسالگی دخترم روز جمعه ٣٠ دی برگزار شد تم تولدت رو کفشدوزکی انتخاب کردیم چون شما یهمثل کفشدوزک کوچولو موچولو و ریزه هستی راستی یادم رفته بود که برات وزن و قد یکسالگیت رو بنویسم وزنت ٨٣٠٠ و قد ٧٦ و دور سر ٥/٤٥ بود خب مامانی کلی وقت مشغول طراحی کردن ریسه و تزئینات تولدت بود و بابائی هم که برات یه کلیپ خوشگل از اولینهات ساخت خلاصه اینکه یه هفته آخر من و بابائی تا ٢ و ٣ شب در حال آماده کردن وسایل بودیم و یه شبی که برات کلیپ ساختیم با بابائی تا ٥ صبح مشغول بودیم خب بهتره بقیه چیزها رو از زبان عکسها ببینیم پس بریم ادامه مطلب ١- تزئینات تولد نصب جلو در ورودی آویز جلو در ورودی ...
2 بهمن 1391
1